سلف دیسیپلین کوچینگ، با زندگی شما چه میکند؟!
سلف دیسیپلین کوچینگ آیا گمشدۀ شماست …
آیا به اهدافی که برای خودتان در ابعاد مختلف تحصیلی، معنوی، خانوادگی، مالی، تبلیغی و و و مد نظر داشتید، رسیدید؟
آیا در زمینه هایی که واقعاً برای شما مهم هستند پیشرفت منطقی و دلخواهتان را دارید و اعمالتان طبق برنامۀتان پیش میرود؟
اگر شما هم مانند اکثر مردم به این سؤالات پاسخ منفی میدهید؛ دلیل احتمالی آن فقدان نظم شخصی است.
موانع و چالشهای ناخواسته برای همه هست؛ ولی با همه این حرفها همچنان نِمیتوانیم منکر این باشیم که همون قدری هم که در اختیار ماست، به درستی انجام نمیدیم و کوتاهی میکنیم، درست نسبت به همون مسائلی که دست ماست، و نسبت به آن، مسئولیم.
و چیزی که برای ما مهم است و در آرامش ما تاثیر بسزایی دارد این است که “من کوتاهی نکرده باشم و تا آنجایی که آگاهی دارم، وُسعَم میرسد وظرفیت دارم، به رسالتم عمل کرده باشم؛ بعبارت دیگر “رسیدن به نتیجه دست من نیست و آنچه برای کارنامه اعمال من مهم است عمل به وظیفه است و بس.”
و این عملگرایی و اراده محصول نظم شخصیست،
رنج و عذاب اصلی آنجاست که …
حس بسیار دردناک و تجربۀ ناخوشایندیست که ما بدانیم برای رشد و ارتقاء و تقرب چه کاری درست است اما انجام ندهیم.حتی به عزت نفس ما صدمه میزند و باعث میشود که از خودمان بدِمان بیاید، از این خودِ تنبل و بیاراده که دلیل اصلی عقب ماندن و نرسیدنهایمان است.
گاهی به دیگران نگاه میکنیم، به هم ردههای گذشته که توانمندیهایشان اصلاً در سطح ما نبود، اما به همان چیزی که میدانستند عمل کردند و ذره ذره به مرور چنان پیشرفتی کردند که ما حسرتش را میخوریم، و میدانیم اگر ما به برنامههایمان عمل میکردیم الان از اینان بسیار جلوتر بودیم. ولی افـسـوس…!
ما موظفیم طبق فرمودۀ قرآن که در نیکی ها از یک دیگر سبقت بگیریم، ولکن بجای عملکردن به بایدهای مربوط به خودمان، شدهایم تماشاگر زندگی افراد موفق، مسئولیت ما تماشاگری نیست، بلکه ما باید بازیگر رسالتی باشیم که خودمان سناریواش را نوشتیم.
و آنچه این تفاوت را ایجاد کرده، چیزی نیست غیر از نظم شخصی و حس مسئولیت و تعهـد برخاسته از آن.
تعریف من از “نظم شخصی” :
نظم شخصی یعنی تصمیمگیری منطقی + عملگرایی هوشمندانه
وقتی نظم شخصی را در خودت پرورش میدهی، یعنی میدانی با توجه به ظرفیت و توانت برای رسیدن به اهدافت الان چه رسالتی داری، و اجازه نمیدهی هیـــــچ توجیه و بهانه ای بین تو و عمل به رسالتـت فاصله بیاندازد. و این گونه با تمام توان و هدفمند زندگیات را صرف تبدیل شدن به بهترینِ خودت میکنی. و از این شاخه به آن شاخه پریدن و منتظر حوصله ماندن برای شروع کار میپرهیزی.
و کوچِ نظم شخصی (یا همون self discipline coach) کسیست که در این مسیر شما را همراهی میکند، تا با بیشترین بهرهوری مسیر ارتقاء و تقرب را طی کنید و هر چه سریعتر و پربارتر رسالتتان را عملی کنید.
آیا نظم شخصی یعنی تفریح و استراحت ممنوع؟
نظم شخصی به معنای انعطاف ناپذیر بودن و نداشتن تفریح نیست، اتفاقا تفریحی که یک فرد منظم انجام میدهد به مراتب لذت بخشتر است از تفریحی که دیگران میکنند، وقتی وظیفۀ خودت را درست تشخیص بدهی و عمل کنی؛ در آرامش کامل و بدون هیچ عذاب وجدان و کاملاً فارغ البال به استراحت و تفریح میرسی و خودت را لایق تفریح میدانی درست برخلاف وقتی که عصیان کرده باشی، که در این صورت تفریح بیشتر برابر است با نارضایتی بیشتر از خود.
آیا داشتن نظم شخصی در زندگی ، نوعی بردگی نیست؟!!!
بردگی زمانی است که نتوانید کاری را که می خواهید، انجام دهید. نظم شخصیِ معقول و مطابق با ظرفیت شخص شما چیزی است که شما را قادر می سازد آنچه را که واقعاً می خواهید انجام دهید درست مانند یک ارباب.
و اگر این خصلت در شما ضعیف باشد، میشوید بردۀ انگیزه و تشویق مردم و حوصله داشتن و و و، هر جا که انگیزه ببرد اطاعت میکنید، کنترل و تسلط زندگی از دست شما خارج میشود، و این همان بردگیست.
فراموش نکنیم:
چه کسانی در زمینۀ پرورش نظم شخصی به شما چه کمکی میکنند؟
بینظمی و سستی برخی از افراد برخاسته از اختلالی روانیست که یک مشاور روانشناس میتواند به اینان کمک کند.
و برخی دیگر که واقعا درست و غلط را نمیدانند، نیاز دارند تا یک مدرّسِ دوره فروش به آنها درست و غلطهای کلی را بگوید، البته از آنجایی که او مدرس است قرار نیست کمکی در تطبیق آموختهها بر زندگی شخصی آموزش گیرندهها بکند، بلکه فقط قرار است آموزش بدهد.
نباید از این نکته غافل شویم که علاوه بر مدرسان که شدیداً معتقدند که نیاز به آموزشهای آنان داریم و باید دورههایشان را خریداری کنیم تا به اهدافمان برسیم! افراد کمالگرا و بهانهجو هم معتقدند که این خمودگی و تنبلی و بی کاری برخاسته از بلد نبودن است و بلاخره یه روزی بعد از اینکه تمام دوره ها را دیدند و کاملاً آماده بودند دست به کار خواهند شد. شاید …
اما کمکی که از دست قسوری بعنوان یکی از کوچهای سامانۀ نخبهیار بر میآید و نسبت به آن متعهد میشود:
شما به کمک یک کوچ ماهر، این مسیر را میتوانید به سرعت طی کنید و از همردهها فاصله بگیرید و نویسندۀ سناریوی زندگیِ خودتان شوید.
جلسات کوچینگ دقیقا چه کمکی به شما میکند؟
به تجربه بارها و بارها ثابت شده که جلساتِ کوچینگ چنین کمکهایی به ما میکند:
- سه رکن نظم شخصی را توسعه دهیم:
تفکر و تصمیم ؛ عزم و اراده ؛ محاسبه و اصلاح
- باورهای پوسیده و دستوپاگیر در مورد نظم شخصی را اصلاح کنیم.
- روتین های هوشمندانه و قدرتمند برای زندگی خود تدوین کنیم
- دلیل را از بهانه تشخیص بدیم و خود فریبی را کنار بگذاریم.
- اهداف کلان را هوشمندانه به اقدامات کوچک و عملیاتی خرد کنیم
- بدون توجه به نوسانات روحی مانند انگیزه، حوصله، کسالت و ناامیدی در مسیر رسالت خود ثابت قدم و بااراده بمانیم.
- هر کجای مسیر که مرتکب لغزش و انحراف از مقصد اصلی شُدیم، در اولین فرصت متوجه انحرافمان بشویم، عبرت بگیریم، خود را ببخشیم و برنامه عملیاتیِ جبران را بچینید
- عادات بد را جایگزین کنیم، رفتارهای تکانشی را متوقف کنیم و کنترل خود را افزایش دهیم.
- یکبار برای همیشه تکلیف پروژههای عقب افتاده را روشن کنیم.
- به تصمیمات، اهداف و ارزش های خود با عزمی جزم پایبند باشیم.
- اهمال کاری را متوقف کنیم و عملگرایی را در خود بپرورانیم.
- ظرفیت خودمان را بشناسیم و مطابق آن از خودمان توقع داشته باشیم، و با توجه به این توقعِ معقول، راحتتر به رسالتمان عمل کنیم و مداوم و پیوسته به سوی رسالتمان در حرکت باشیم.
سوال مهم:
تصور میکنید زمانی که “نظم شخصی” بشود برچسب شما، و اطرافیان شما را به اراده و نظمی که دارید بشناسند، چه اتفاقی میافتد؟ به چه اعتبار و جایگاهی در اجتماع میرسید؟ عزتنفستان چه ارتقایی میکند؟ یکی یکی سکوهای پرش به شما پیشنهاد میشود و سیبل درخواستها و پیشنهادات همکاری قرار میگیرید.
من با طلبه ها، روحانیون، مدیرانِ ارشد، متخصصان و نخبههای بسیاری در این زمینه همکاری کرده ام و کوچِ آنها بوده ام.
و مشتاقم که با کمال افتخار کوچ شما باشم از مرحله تدوین مسیر تا رسیدن به وضعیت ایدهآل و مطلوبتان.
در همین راستا از شما دعوت میکنم که یک جلسه کوچینگ مفصّل و کامل را مهمان بنده باشید.
البته همونطور که دقت کردید من چنین ادعایی نمیکنم که مسیر رسیدن به نظم شخصی آسوده و شیرین است، ولکن این نکته را بارها به خودم و شما یادآور میشوم که به ناچار باید بین تلخیِ نظم شخصی و حسرتی که در آینده خواهیم کشیم، یکی را انتخاب کنیم، در مسیر تشخیص صحیح این انتخاب و در عملیاتی کردنِ آن کنار شما هستم، البته اگر تصمیمتان تغییر وضع موجود و رسیدن به نظم شخصی است.
قرار است، با هم به اینجا برسیم که اطرافیان، شما را به این بشناسند:
تصمیم گرفتید پس انجام میدهید و کوتاهی در کار نیست.
دیدگاهتان را بنویسید